انواع اختلالات یادگیری ناتوانیهایی هستند که بر توانایی درک یا استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری، انجام محاسبات ریاضی، هماهنگ کردن حرکات یا توجه مستقیم تأثیر میگذارند. اگرچه انواع اختلالات یادگیری در کودکان بسیار خردسال رخ میدهند، اما این ناتوانیها معمولاً تا زمانی که کودک به سن مدرسه نرسد شناسایی نمیشود. رایجترین روش درمان انواع اختلالات یادگیری، آموزش ویژه است. انواع اختلالات یادگیری میتوانند تا آخر عمر ادامه داشته باشند. در برخی افراد ممکن است چندین ناتوانی یادگیری با هم تداخل ایجاد کنند. افراد دیگر ممکن است یک مشکل یادگیری مجزا و منفرد داشته باشند که تأثیر کمی بر زندگی آنها بگذارد.
اختلالات یادگیری زندگی فردی و اجتماعی افراد و به ویژه کودکان را تحت تاثیر قرار میدهد.
روانپزشکان کودک و نوجوان میدانند که برخی از پیامدهای بلندمدت انواع اختلالات یادگیری را میتوان با مداخله زودهنگام کاهش داد. با این حال، این اختلالات اگر به موقع تشخیص داده و درمان نشوند، میتوانند اثر «گلوله برفی» داشته باشد. به عنوان مثال، کودکی که در دبستان جمع را نمیآموزد، نمیتواند جبر را در دبیرستان بفهمد. کودک با تلاش بسیار برای یادگیری، ناامید و ناامیدتر میشود و در مواجهه با شکستهای مکرر دچار مشکلات عاطفی مانند عزت نفس پایین میشود.
برخی از کودکان مبتلا به انواع اختلالات یادگیری در مدرسه رفتارهای بد و زننده از خود نشان میدهند به این دلیل که ترجیح میدهند در نظر افراد به عنوان بد و شرور دیده شوند تا یک فرد نادان. علائم مکرر انواع اختلالات یادگیری که والدین باید در کودک خود مراقب آنها باشند شامل موارد زیر است:
روانپزشکان کودک و نوجوان میتوانند به هماهنگ کردن ارزیابی کمک کنند و با متخصصان مدرسه و دیگران همکاری کرده تا ارزیابی و آزمایشهای آموزشی انجام شده و مشخص شود که آیا اختلال یادگیری وجود دارد یا خیر. این موارد شامل صحبت با کودک و خانواده، ارزیابی وضعیت آنها، بررسی تستهای آموزشی و مشاوره با مدرسه هستند.
هیچ کس واقعاً نمیداند چه چیزی باعث ایجاد انواع اختلالات یادگیری میشود. اغلب، مشکلات یادگیری میتواند در خانوادهها به دلایل ژنتیکی ایجاد شود، اما عوامل محیطی نیز میتوانند نقش داشته باشند. عمدتاً، ناتوانیهای یادگیری به این دلیل رخ میدهند که طیف وسیعی از تنوع به طور معمول در نقاط قوت و ضعف شناختی افراد رخ میدهد. اگر به رشد جسمانی خود فکر کنیم، تقریباً همه افراد دارای دو چشم، یک بینی و یک دهان هستند، با این حال هر یک از چهرههای ما ویژگیهای متمایز خود را دارد.
همین امر در مورد رشد مغز نیز صادق است. در حالی که ظاهر شناختی بیشتر کودکان برای وظایفی که ما انتظار داریم در مدرسه انجام دهند، کافی است، با این حال کودکان زیادی وجود دارند که این موضوع در مورد آنها صادق نیست. این کودکان در برآوردن انتظارات بر حسب سن و سطح کلاس خود با مشکل مواجه میشوند و این مشکل میتواند به عنوان «اختلال و ناتوانی یادگیری» شناخته شود.
انواع اختلالات یادگیری ممکن است در هر کودکی رخ دهد. این اختلالات اغلب در کلاس سوم یا بیشتر تشخیص داده میشوند، اما برای برخی از کودکان ممکن است خیلی زود، قبل از مدرسه رفتن به صورت رسمی آشکار شود، در حالی که برای برخی دیگر ممکن است تا دوران راهنمایی آشکار نشوند. کودکانی که سابقه خانوادگی مشکلات یادگیری دارند، بیشتر در معرض انواع اختلالات یادگیری هستند. برخی از افراد فکر میکنند پسران بیشتر در معرض مشکلات یادگیری هستند. کودکان مبتلا به سایر بیماریهای عصبی، مانند صرع، بیشتر در معرض مشکلات یادگیری هستند و کودکان با شرایط پزشکی جدی ممکن است در نتیجه بیماری خاص خود یا درمان آن دچار مشکلات یادگیری شوند.
به سختی میتوان فهمید که چند کودک دارای ناتوانی یادگیری هستند زیرا معیارهای تشخیصی از مکانی به مکان دیگر بسیار متغیر است. کودکی که دارای ناتوانی یادگیری است، با مشکلاتی روبرو خواهد شد که با آموزش استاندارد یا کمک اضافی بهتر نمیشود. DSM-5 (دستورالعملی که روانپزشکان برای تشخیص اختلالات استفاده میکنند) دارای چهار معیار برای تشخیص «اختلال یادگیری خاص» است که شامل موارد زیر هستند:
در مورد شناخت انواع اختلالات یادگیری در کودکان میتوان گفت اگر کودک از حمایت آموزشی و خانوادگی خوبی برخوردار باشد و بتوان او را به سمت مشاغل و کارهایی سوق داد که به نقاط قوت او نیاز دارند، در بزرگسالی بسیار خوب عمل میکنند. نتایج بلندمدت فقط به پیشرفت تحصیلی بستگی ندارد، بلکه به ویژگیهای شخصی، بزرگسالان حمایتکننده و عوامل محیطی جامعه نیز بستگی دارد.
ناتوانیهای یادگیری اغلب بر اساس مجموعه مهارتهای مدرسه گروهبندی میشوند. اگر فرزند شما در مدرسه است، انواع اختلالات یادگیری که آشکارتر هستند معمولاً حول محور خواندن، نوشتن یا ریاضی میچرخند. خواندن، نوشتن و ریاضی تنها مهارتهایی نیستند که تحت تأثیر انواع اختلالات یادگیری قرار میگیرند. انواع دیگر ناتوانیهای یادگیری شامل مشکلات در مهارتهای حرکتی (حرکت و هماهنگی)، درک زبان گفتاری، تمایز بین صداها و تفسیر اطلاعات بصری است. در ادامه انواع این اختلالات را به صورت کوتاه توضیح داده و سپس در بخشهای بعدی مواردی مانند علائم، علل و درمان هر کدام از آنها را بررسی کردهایم.
چشمها و گوشها ابزار اصلی رساندن اطلاعات به مغز هستند، فرآیندی که گاهی اوقات «ورودی» نامیده میشود. اگر چشمها یا گوشها به درستی کار نکنند، یادگیری ممکن است آسیب ببیند. در ادامه مشکلات پردازش شنیداری و دیداری که به اختلال در یادگیری منجر میشود را معرفی کردهایم.
مشکل در مدرسه همیشه ناشی از ناتوانی یادگیری نیست. اضطراب، افسردگی، رویدادهای استرسزا، آسیبهای عاطفی و سایر شرایطی که بر تمرکز تأثیر میگذارند، یادگیری را به یک چالش تبدیل میکنند. علاوه بر این، ADHD و اوتیسم گاهی اوقات همزمان رخ میدهند یا با ناتوانیهای یادگیری اشتباه گرفته میشوند. هر کدام از این دو اختلال را در ادامه معرفی کردهایم.
مواجهه با این احتمال که فرزند شما دچار اختلال یادگیری است، میتواند سخت باشد. هیچ پدر و مادری نمیخواهد ببیند فرزندش رنج میبرد. ممکن است افراد از این آگاهی نداشته باشند که این میتواند برای آینده فرزندشان چه معنایی داشته باشد، یا نگران این باشند که فرزند آنها چگونه از مدرسه عبور میکند. اما نکته مهمی که والدین باید به خاطر بسپارند این است که اکثر بچههای دارای انواع اختلالات یادگیری به اندازه بقیه باهوش هستند. آنها فقط باید به روشهایی آموزش داده شوند که متناسب با سبکهای یادگیری منحصر به فرد آنها باشد. والدین آگاه و هوشیار با آگاهی بیشتر در مورد انواع اختلالات یادگیری به طور کلی و مشکلات آموزشی فرزندان به طور خاص، میتوانند راه را برای موفقیت در مدرسه و فراتر از آن هموار کنند.
انواع اختلالات یادگیری از کودکی به کودک دیگر بسیار متفاوت به نظر میرسد. یک کودک ممکن است با خواندن و املا مشکل داشته باشد، در حالی که کودک دیگر عاشق کتاب است اما نمیتواند ریاضی را بفهمد. همچنین ممکن است کودک دیگری در درک آنچه دیگران میگویند یا برقراری ارتباط با صدای بلند مشکل داشته باشد. مشکلات بسیار متفاوت هستند، اما همه آنها اختلال یادگیری هستند. با این حال، برخی از علائم هشداردهنده بیشتر از سایرین در سنین مختلف دیده میشود. اگر از چگونگی آنها آگاه باشید، میتوانید زودتر به یک اختلال یادگیری آگاه شوید و به سرعت اقدامات لازم کمکی برای بهبود فرزندتان را انجام دهید.
موارد زیر برخی از علائم قرمز رایج برای انواع اختلالات یادگیری را ارائه میدهند. به یاد داشته باشید کودکانی که ناتوانیهای یادگیری ندارند ممکن است هنوز برخی از این مشکلات را در زمانهای مختلف تجربه کنند. مرحله نگرانی زمانی است که توانایی فرزند شما در تسلط بر مهارتهای خاص به صورت مداوم وجود دارد.
علائم و نشانه های انواع اختلالات یادگیری در سن پیش دبستانی
علائم و نشانه های ناتوانی های یادگیری در سنین ۵ تا ۹ سال
علائم و نشانه های انواع اختلالات یادگیری در سنین ۱۰ تا ۱۳ سال
آیا فرزند شما در خواندن یا املاء مشکل دارد؟ آیا خود شما در درک کلمات، حروف و اعداد همیشه مشکل داشتهاید؟ این کشمکشها ممکن است نشانههای نارساخوانی باشد، یک نوع ناتوانی یادگیری که بر توانایی فرد برای پردازش زبان تأثیر میگذارد. «نارساخوانی» (Dyslexia) یک مشکل رایج یادگیری است که عمدتاً باعث مشکلات خواندن، نوشتن و املا میشود. در این اختلال یادگیری رایج بر خلاف ناتوانیهای یادگیری، هوش تحت تأثیر قرار نمیگیرد. نارساخوانی یک مشکل مادامالعمر است که میتواند چالشهایی را به صورت روزانه ایجاد کند، اما برای بهبود مهارتهای خواندن و نوشتن و کمک به افرادی که این مشکل را دارند تا در مدرسه و محل کار موفق شوند، پشتیبانی و روشهایی وجود دارد.
این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به نارساخوانی عملکرد خوبی در مدرسه و محل کار داشته باشند. اما کودکان با توجه به شدت اختلال خود باید در دورههای کمک آموزشی ثبت نام کنند یا آموزشهای تخصصی ببینند. کمک گرفتن و داشتن یک متخصص برای ارزیابی نارساخوانی بسیار مهم است، زیرا در صورت عدم درمان، نارساخوانی میتواند عواقبی داشته باشد که فراتر از کلاس درس یا محل کار باشد. به طور خاص، نارساخوانی با اضطراب، عصبانیت، خجالت، دلسردی و افسردگی همراه است. با مداخله و درمان مناسب، این امکان برای افراد مبتلا به نارساخوانی وجود دارد که مهارتهای خواندن، املا و سایر مهارتهای درک زبانی خود را بهبود بخشند.
فقط یک نوع نارساخوانی وجود ندارد. فردی که این اختلال در اون تشخیص داده می شود ممکن است با صداها مشکل داشته باشد، در حالی که فرد دیگری ممکن است در ترتیب کلمات و ترتیب حروف مشکل داشته باشد. برای اطمینان از اینکه بیماران مبتلا به این اختلال، درمان مناسب دریافت میکنند، متخصصان نارساخوانی اختلال یادگیری دیسلکسیا را به روشهای زیر طبقهبندی کرده اند.
نارساخوانی معمولاً اولین بار توسط معلم یا والدینی که مشکلات خواندن را در محیط کلاس یا منزل مشاهده میکنند تشخیص داده میشود. در آن مرحله، کودکان اغلب برای ارزیابی رسمی به یک روانشناس یا متخصصان دیگر ارجاع داده میشوند تا نیازهای تشخیص و مداخله را تعیین کنند. اگرچه تشخیص این اختلال میتواند دشوار باشد، علائمی وجود دارد که میتوانید به آنها توجه کنید. علائم دیسلکسیا بسته به سن متفاوت است. یک کودک خردسال ممکن است علائم متفاوتی با علائم یک کودک در سن مدرسه داشته باشد و علائم یک نوجوان ممکن است با بزرگسالان متفاوت باشد.
علائم نارساخوانی در کودکان قبل از سن مدرسه
علائم نارساخوانی در کودکان دبستانی
علائم نارساخوانی در نوجوانان و بزرگسالان
به خاطر داشته باشید که داشتن یک یا چند مورد از این علائم لزوماً به این معنی نیست که شما یا فرزندتان نارساخوانی دارید. با این حال، نباید مشکلات مربوط به خواندن، املا یا درک زبان را نادیده بگیرید زیرا ممکن است نشانهای از وضعیت دیگری باشد.
مطالعات تصویربرداری از مغز تفاوتهایی را در مغز افراد دارای این اختلال نشان داده است. همانطور که انجمن بین المللی نارساخوانی اشاره میکند، این تفاوتها در بخشی از مغز که مربوط به مهارتهای خواندن است، یافت میشود. نارساخوانی ناشی از اختلال در عملکرد یک مدار عصبی است که از خواندن پشتیبانی میکند، این مدار مناطقی را در لوب گیجگاهی و پیشانی در نیمکره چپ مغز درگیر میکند. این بخشها در مغز انسان مناطق مسئول درک و بیان زبان هستند.
به گفته مؤسسه ملی اختلالات عصبی و سکته، همچنین اعتقاد بر این است که نارساخوانی در خانوادهها ایجاد میشود. بنابراین اگر شما یا یکی از اعضای خانواده دچار نارساخوانی هستید، این احتمال وجود دارد که فرزند شما نیز به این عارضه مبتلا شود، اما این احتمال ۱۰۰ درصد نیست. علاوه بر اینکه سابقه خانوادگی یک عامل خطر است، خطر ابتلا به نارساخوانی در افرادی که نارس به دنیا آمدهاند یا وزن کم هنگام تولد دارند، بیشتر است. قرار گرفتن در معرض الکل، مواد مخدر یا عفونت در دوران بارداری نیز میتواند این خطر را افزایش دهد.
اگر معلم متوجه مشکلات خواندن در فرزند شما نشد، اما شما متوجه شدید، با پزشک اطفال خود صحبت کنید. هیچ آزمایش واحدی مانند آزمایش خون وجود ندارد که بتواند نارساخوانی را تشخیص دهد. در عوض، پزشک شما را به یک متخصص نارساخوانی ارجاع میدهد. این متخصصان معمولاً آسیبشناسان گفتاری، روانشناسان عصب، روانشناسان بالینی، روانشناسان مدرسه یا متخصصان دارای مدرک روانشناسی آموزشی هستند. این متخصصان سپس یک سری آزمایشات را برای تشخیص تعیین می کنند. ابزار ارزیابی استاندارد مورد استفاده برای تشخیص نارساخوانی به سن، رشد و علائم خاص فرد بستگی دارد. این تستها ممکن است موارد زیر را ارزیابی کنند:
شما نمیتوانید نارساخوانی را درمان کنید. اما مطمئناً میتوانید مهارتها و کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشید، اگر حمایت مناسبی را در اختیار داشته باشید. هنگامی که یک متخصص دیسلکسیا را تشخیص داد، یک برنامه درمانی را طراحی میکند تا به بهترین شکل نیازهای خاص شما یا فرزندتان را برطرف کند. این ممکن است شامل زمان اضافی دادن به فرزندتان برای تکمیل کارهای کلاسی و تستها یا اجازه دادن به فرزندتان برای ضبط دستورالعملهای کلاس از طریق هماهنگی با مدیر مدرسه و معلمان باشد. متخصص شما ممکن است با معلم فرزندتان کار کند تا اطمینان حاصل شود که فرزند شما در کلاس درس حمایت میشود.
برنامههای درمانی اغلب شامل یک برنامه خواندن برای کمک به افراد در یادگیری نحوه تطبیق صحیح حروف و صداها است. برنامههای تقویت خواندن که تحت نظارت متخصصان گفتاردرمانی هستند نیز میتوانند مهارتهای صداشناسی را بهبود بخشند و سرعت خواندن و درک مطلب را افزایش دهند. به عنوان والدین، کارهای زیادی میتوانید برای کمک به بهبود عملکرد فرزندتان انجام دهید. به عنوان مثال، می توانید با ایجاد عادات مطالعه در منزل از خودتان شروع کنید و فرزندتان را همراه خود به مطالعه در خانه تشویق کنید.
هر چه کودک شما خواندن را بیشتر تمرین کند و از تکنیکهایی که آموخته است استفاده کند، زودتر شاهد پیشرفت او خواهید بود. اگر فرزندتان مطالعه را دوست ندارد، الگوی مثبتی بگذارید و با او در خواندن متون همراهی کنید. همچنین مهم است که با معلم و متخصص خواندن فرزندتان به طور منظم صحبت کنید تا بتوانید پیشرفت او را پیگیری کنید. نارساخوانی میتواند تأثیرات عاطفی بر کل خانواده داشته باشد، بنابراین میتوانید به عضویت یک گروه حمایتی بپیوندید تا با دیگرانی که با این بیماری زندگی میکنند ارتباط برقرار کنید.
آگاهی از انواع اختلالات یادگیری مستلزم اطلاع از روانشناسی یادگیری و آموزش است. روانشناسی یادگیری و آموزش از مباحث کاربردی در محیطهای آموزشی است و مطالعه آن برای کلیه کسانی که به امر آموزش میپردازند مفید است. در این دوره آموزشی مفیدترین مباحث روانشناسی یادگیری و آموزش که بیشتر میتواند مورد استفاده مدرسان و دانشجویان قرار گیرد به صورت خلاصه آورده شده است و ضمن خلاصه بودن اساسیترین مباحث این حوزه نیز مطرح شده است.
این آموزش که با همراهی تیم فرادرس تهیه و تدوین شده است شامل سرفصلهای تحت عناوین روانشناسی چیست، نظریههای یادگیری، تفاوتهای فردی و سبکهای یادگیری است و برای دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره مناسب است.
«دیسکلکولیا» (Dyscalculia) یکی از انواع اختلالات یادگیری است که در فردی با هوش عادی در مقایسه با افراد همسن که آموزشهای یکسانی دریافت میکنند، رخ داده و بر توانایی یادگیری حساب و ریاضی تأثیر میگذارد. این اختلال در افراد مبتلا به آن ممکن است در شمارش، اندازهگیری کمیت، حافظه عملکردی اعداد، حافظه متوالی، توانایی تشخیص الگوها، درک زمان، گفتن ساعت، حس جهتگیری و بازیابی ذهنی حقایق و رویههای ریاضی مشکل ایجاد کند.
اختلال یادگیری ریاضی یا دیسکلکولیا جزو اختلالات مادامالعمر است که میتواند مانع پیشرفت تحصیلی و عزت نفس در افراد مبتلا شود. با این حال، میتوان آن را با درمان، به ویژه در اوایل دوران کودکی، مدیریت کرد. ناتوانی در یادگیری ریاضی ممکن است به عنوان «نارسایی محاسباتی»، «ناتوانی در محاسبه رشدی»، «اضطراب ریاضی»، «نارساخوانی ریاضی» یا «اختلالات عددی» نیز گفته شود. شیوع اختلال یادگیری ریاضی به خوبی مستند نشده است. با این حال، بیشتر تخمینها نشان میدهد که بین ۵ تا ۱۰ درصد از دانش آموزان دارای معیارهای دیسکلکولیا هستند.
لزوما اینطور نیست و مواردی مانند آموزش ضعیف، سایر اختلالات مانند اختلال اضطراب، «اختلال کمتوجهی-بیشفعالی» (ADHD)، یا مشکلات خانوادگی مانند فقر یا بیثباتی عاطفی ممکن است درک مفاهیم جدید یا تمرکز در کلاس ریاضی را برای برخی از کودکان دشوارتر کند. علاوه بر این، بسیاری از کودکان در یک مقطع زمانی ریاضی را دشوار میدانند و چالشهای ریاضی متناسب با سن لزوماً نشاندهنده اختلال در محاسبه نیستند. والدینی که نگران تواناییهای ریاضی فرزندشان هستند، ابتدا باید با معلم کودک صحبت کنند. او میتواند به تعیین اینکه آیا چالشهای کودک برای سن او غیرعادی هستند یا خیر و آیا ممکن است نیاز به ارزیابی باشد، کمک کند.
محققان هنوز به طور قطع نمیدانند که چه چیزی باعث اختلال یادگیری ریاضی میشود. اما تصور میشود مانند سایر ناتوانیهای یادگیری، ترکیبی از ژنتیک و عوامل محیطی در آن نقش دارند. کارشناسان همچنان به تلاش برای یافتن تفاوتها بین کسانی که مشکلاتشان در ریاضیات ناشی از نقص در پردازش مغز است و کسانی که مشکلاتشان به عواملی مانند آموزش ضعیف، فقر یا شرایط زندگی مربوط میشود، ادامه میدهند. همچنین ممکن است، به صورت نادر در فردی به علت آسیب مغزی یا سکته اختلال یادگیری ریاضی و حساب ایجاد شود. این شکل از اختلال معمولاً از آسیب به لوب جداری مغز سرچشمه میگیرد و ممکن است به عنوان (Acalculia) نامیده شود. مشکلات ناگهانی ریاضی نیز ممکن است نشانه زوال عقل باشد.
تصور میشود که اختلال یادگیری ریاضی، مانند سایر ناتوانیهای یادگیری، به شدت تحت تأثیر ژنتیک است. تحقیقات نشان میدهد که افراد مبتلا به دیسکلکولیا به طور قابل توجهی بیشتر از جمعیت عمومی احتمال دارد که اعضای خانواده خود را دچار اختلال ریاضی کنند. دیسکلکولیا گاهی اوقات «اضطراب ریاضی» نامیده میشود، اگرچه این اصطلاح به طور کامل دقیق نیست. ممکن است فردی با فکر انجام ریاضی، دائماً مضطرب باشد، اما دچار اختلال دیسکلکولیا نباشد. از سوی دیگر، برای برخی از افراد مبتلا به اختلال حسابرسی قابل تشخیص، اضطراب ممکن است مشکلاتی را که تجربه میکنند بدتر کند.
آیا آموزش ضعیف ریاضی می تواند باعث اختلال یادگیری ریاضی شود؟
آموزش ناکارآمد یا متناقض نمیتواند باعث اختلالات رشدی مبتنی بر مغز مانند دیسکلکولیا شود. با این حال، آموزش ضعیف ریاضی میتواند باعث شود برخی از کودکان با مفاهیم رایج ریاضی دست و پنجه نرم کنند یا در ریاضیات بدتر از آنچه که انتظار میرود نتیجه بگیرند. تعیین اینکه آیا مشکلات کودک در ریاضیات ناشی از اختلال در محاسبه است یا به دلیل دیگری، از جمله آموزش ضعیف رخ داده، جزء کلیدی یک ارزیابی جامع در انواع اختلالات یادگیری است.
کودکان مبتلا به دیسکلکولیا با مداخله زودهنگام و داشتن مربی تخصصی در مهارتهای مرتبط با حساب و ریاضیات پایه به بهترین وجهبهبود مییابند. درمان معمولاً شامل آموزشهای ریاضی اختصاصی و همچنین امکاناتی در کلاس است که به کودکان اجازه میدهد بهتر با همسالان خود همگام شوند. درمانها و تسکینهای خاص مورد استفاده ممکن است با ماهیت و درجه دیسکلکولیا متفاوت باشد.
بزرگسالان مبتلا به دیسکلکولیا نیز ممکن است از درمان بهره ببرند، اگرچه متاسفانه تحقیقات کمی در مورد اثربخشی مداخلاتی که به طور خاص برای بزرگسالان طراحی شده است وجود دارد. بزرگسالانی که مبتلا به دیسکلکولیا تشخیص داده میشوند ممکن است بتوانند محل کار خود را ایمن کنند که این مسئله میتواند به آنها کمک کند علائم خود را بهتر مدیریت کنند و در شغل خود مؤثرتر باشند. رواندرمانی فردی همچنین ممکن است به بزرگسالان کمک کند تا بر مشکلات طولانیمدت عزت نفس ناشی از مشکلات ریاضی مادام العمر غلبه کنند.
درمان معمولاً با ارزیابی مهارتهای یادگیری و سطوح انگیزه کودک توسط معلمان و سایر متخصصان مدرسه برای شناسایی رویکردها و سازگاریهایی که ممکن است کمک کند آغاز میشود. عواملی مانند اختلال بینایی یا شنوایی، حضور در مدرسه، یا مشکلات عاطفی یا حرکتی که میتواند در یادگیری اختلال ایجاد کند نیز در آن گنجانده میشود. سازگاریهای رایج برای دیسکلکولیا عبارتند از:
والدین، معلمان و روانشناسان مدرسه معمولاً برای شناسایی امکاناتی که برای یک کودک خاص مفیدتر است، همکاری میکنند. این فرآیند اغلب به آزمون و خطا نیاز دارد.
بزرگسالان مبتلا به اختلال در محاسبه ممکن است از تدریس خصوصی ریاضی، در صورت امکان بهرهمند شوند. آنها همچنین ممکن است بخواهند از پزشک یا متخصص سلامت روان خود بپرسند که آیا منابع خاص دیسکلکولیا در منطقه آنها موجود است یا خیر. فراتر از آن، انجام اقداماتی برای اصلاح محل کار، از جمله جستجوی تسهیلات رسمی، در صورت تمایل، ممکن است مطمئنترین راه برای جلوگیری از تداخل علائم مشکلساز با زندگی روزمره باشد. تغییرات یا تشکیلات ممکن عبارتند از: استفاده از ماشین حساب در محل کار، استفاده از برگههایی دارای فرمولهای ضروری و استفاده از آن در فضای کاری، آوردن لپتاپ یا ماشین حساب به جلسات در صورت نیاز.
در حال حاضر، هیچ دارویی برای درمان ناتوانیهای یادگیری مانند دیسکلکولیا تایید نشده است. با این حال، کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلالات روانی همزمان، مانند ADHD، ممکن است متوجه شوند که مصرف دارو برای آن بیماری به آنها کمک میکند تا به طور موثرتری روی ریاضیات تمرکز کنند.
در حالی که برخی از کودکان در نوشتن استعداد بیشتری دارند، اکثر آنها در این زمینه متوسط هستند و میتوانند افکار خود را به شیوهای منسجم بنویسند. اما کسانی هستند که به نظر میرسد حتی در انجام این کار با مشکل زیادی روبرو میشوند. این کودکان ممکن است از چیزی به نام «اختلال در نوشتن» (Dysgraphia) رنج ببرند. دیسگرافی را میتوان به عنوان یکی از انواع اختلالات یادگیری توصیف کرد که در آن کودکان در نوشتن و گاهی اوقات در سایر مهارتهای حرکتی ظریف مشکل دارند. دیسگرافی و ADHD اغلب با هم هستند، اما میتواند یک ناتوانی مستقل نیز باشد. دیسگرافی «اختلال یادگیری خاص با اختلال در نوشتن» نیز نامیده میشود. دیسگرافی انواع مختلفی دارد و اکثر کودکان بیش از یک نوع از آن را دارند. در اینجا پنج نوع دیسگرافی را توضیح دادهایم:
مهم است که بفهمیم چه چیزی باعث دیسگرافی در کودکان میشود تا بتوان با آنها تمرین و به آنها کمک کرد. در اینجا برخی از دلایل نارسایی نگاری یا دیسگرافی دوران کودکی آورده شده است:
اگر مشکوک هستید که فرزندتان دچار دیسگرافی است، مراقب این علائم باشید. در اینجا مهمترین علائم دیسگرافی ذکر شدهاند:
اگر فکر میکنید که کودک شما علائم دیسگرافی را نشان میدهد، به دنبال مشاوره از یک روانشناس یا یک متخصص مغز و اعصاب باشید زیرا آنها واجد شرایط تشخیص دیسگرافی هستند. پزشک به اطلاعات زمینهای در مورد تاریخچه خانوادگی کودک، نقاط عطف رشد و برخی از سوابق تحصیلی که شامل نوشتههای نمونهای از کودک شما است، نیاز دارد. فرزند شما همچنین باید از طریق آزمون دیسگرافی که شامل برخی فعالیتها میشود که در آن ارزیاب میتواند مهارتهای حرکتی ظریف، هوش و پیشرفت تحصیلی او را ارزیابی کند، قرار گیرد. شکلگیری حروف و انواع دیگر نارساییهای حرکتی مرتبط با حرکت را میتوان در سن شش سالگی تشخیص داد، اما بیشتر ارزیابها قبل از اینکه کودک به سن نه سالگی برسد صبر میکنند، زیرا «تست زبان نوشتاری» را فقط کودکانی میتوانند انجام دهند که به اشکال پیچیده نوشتن عادت دارند.
دیسگرافی هیچ درمانی ندارد، بنابراین، از کودکی به کودک دیگر متفاوت است. همچنین اگر کودک هر نوع ناتوانی یادگیری دیگری یا هر نوع مشکل سلامتی داشته باشد، درمان متفاوت خواهد بود. در اینجا چند راه وجود دارد که از طریق آنها میتوان نارسایینگاری در کودکان را درمان کرد:
نوشتن برای کودکان مبتلا به دیسگرافی میتواند از نظر عاطفی بسیار استرسزا باشد، به همین دلیل است که آنها سعی میکنند تا آنجا که میتوانند از آن اجتناب کنند. اگر برای تمرین چند چیز با فرزندتان وقت بگذارید، میتوانید به او کمک کنید تا بسیاری از دردهای غیرضروری را از تلاشهایش برای نوشتن دور کند.
در اینجا چند نکته داریم که به شما کمک میکند که به عنوان والدین به روند بهبود نوشتن فرزند خود کمک کنید:
دیسپراکسی یک اختلال عصبی رشدی در حرکت و هماهنگی و از انواع اختلالات یادگیری است که در آن پیامهای ارسالی از مغز به ماهیچهها قطع میشود. اغلب در اوایل دوران کودکی شناسایی میشود، اما میتواند در اواخر زندگی پس از یک بیماری یا آسیب مغزی اکتسابی نیز ایجاد شود. این اختلال در کارهایی مانند دست خط یا بستن بند کفش یا مهارتهای حرکتی مانند گرفتن یا دوچرخهسواری مشکل ایجاد میکند. در دوران کودکی، دیسپراکسی (همچنین به عنوان اختلال هماهنگی رشد یا DCD شناخته میشود) معمولاً به اختلالی اطلاق میشود که در آن کودکان مهارتهای حرکتی مورد انتظار برای سن خود را توسعه نمیدهند.
اکثریت کودکان همچنان در دوران نوجوانی و بزرگسالی مشکل حرکتی را تجربه میکنند. درمان میتواند به آنها کمک کند تا در حین رشد عملکرد بهتری داشته باشند. در بزرگسالان، دیسپراکسی میتواند پس از آسیب یا سکته مغزی یا به عنوان یک علامت زوال عقل ظاهر شود. ممکن است به اشکال مختلف به دیسپراکسی اشاره شود. ممکن است آپراکسی گفتاری کودکی (CAS)، دیسپراکسی کلامی رشدی (DVD) یا آپراکسی گفتاری نامیده شود. چند نوع مختلف دیسپراکسی وجود دارد که شامل موارد زیر هستند: